تلویزیون اینترنتی آستان نیوز
برای نمایش آرشیو پخش زنده کلیک کنیددر واپسین روزهای تابستان، در گوشهای از حرم امام رئوف (ع)، آنجا که عطر چای و اسپند در هم میآمیزد و زمزمه صلواتها در فضا میپیچد، پیرمردی از دیار زرندیه، با قامتی خمیده؛ اما روحی استوار، مشغول خدمت است. دستانش که روزگاری شاید سنگینترین کارها را به دوش میکشیده، حالا با وسواسی عاشقانه، استکانهای چای حضرتی را برای زائران آماده میکند.
هر نگاه او، حکایت سالها عشق و ارادت به آقاست، هر چین صورتش، داستانی از صبر و شکیبایی. او آرامش و برکت حضور در حرم را در هر استکان جای میدهد و با لبخندی مهربان، خستگی را از جان زائران میزداید. چایخانه برای او، خدمت در قطعهای از بهشت است؛ جایی که میتواند هر لحظه با عشق به امامش بندگی کند. همینطور که پیرمرد مشغول خدمت است، زوج جوانی دست در دست هم وارد چایخانه میشوند. از برق چشمانشان پیداست که تازه پیمان مقدس ازدواج را در همین حریم قدسی بستهاند.
تازهعروس با چادری سفید و داماد با نگاهی سرشار از عشق و امید، به دنبال جایی برای آرامگرفتن و شاید، نوشیدن اولین چای زندگی مشترکشان در جوار امام رضا (ع) هستند. نگاه خادم زرندی، مهربانانه روی این زوج تازه ازراهرسیده مینشیند. او، خود را در آینه جوانی آنها میبیند و خاطرات دوردست خود را شاید، در قلبش مرور میکند. با گامهایی آرام و دلی مالامال از شور، به سمتشان میرود تا از آنها پذیرایی کند؛ پذیراییای که فراتر از یک چای ساده خواهد بود.
استکانهای چای حضرتی را با احترام و لبخند تعارف میکند. جوانها باحیا و احترام، چای را میگیرند. اما این پایان داستان نیست. خادم سالخورده با تجربهای به وسعت عمر، احساس میکند که باید چیزی بیشتر از چای به این زوج جوان هدیه دهد. نزدیکتر میآید، نگاهی پدرانه به آنها میاندازد و با صدایی که ازتهدل برمیآید و لحنی که آمیزهای از مهربانی و حکمت است، شروع به سخن میکند: “پسرم، دخترم… مبارکتان باشد این پیوند. حالا که زندگی مشترکتان را در این مکان مقدس آغاز کردهاید، فراموش نکنید که "سیره رضوی" را چراغ راهتان قرار دهید. مهربانی، گذشت، صبر و بندگی، اینها سرمایههای زندگی شماست. همیشه یاد امام رضا (ع) در قلبتان باشد تا زندگیتان پر از برکت و آرامش بماند.
سپس، دست در جیب میبرد و با سخاوتی مثالزدنی، مبلغی را بهعنوان هدیه آغاز زندگی مشترکشان، بهآرامی در دست داماد میگذارد. کلمات پیرمرد، به گوش و صدالبته به جان عروس و داماد مینشیند. آنها، با نگاهی مملو از احترام و قدردانی، سر تکان میدهند. گویی در همین لحظه، جز چای، حکمت و دعای خیر یکعمر بندگی را نوشیدهاند.
خادم زرندی، با دیدن تأثیر کلامش، لبخندی رضایتبخش بر لبانش مینشیند. برای او این لحظه، خود اجر و پاداشی بزرگ است. او میداند که بذر عشقی پاک و اصیل را در دلهای جوان کاشته است؛ بذری که با عطر چای حضرتی و برکت نگاه امام رئوف (ع) روزی به درختی پربار از زندگی مشترک رضوی تبدیل خواهد شد. این چایخانه، این خادم، این نصیحت پدرانه، همگی بخشی از معجزه حضوری هستند که در قلب حرم مطهر رضوی هر روز در حال جریان است.
یادداشت: فاطمه دائی بیگی
انتهای پیام/